مراحلی را که خط پیموده است
در طی قرن‌ها خط آرام آرام دچار تحولات مداوم گشت و به صورت‌هایی درآمد که اکنون می‌بینیم. و این موضوع بستگی با تحولات و پیچ و خم های تاریخی دارد.
احتیاجات و رویدادهای مهم عامل اصلی این تحولات می‌باشد. 
علت دگرگونی در سیر خط را می‌توان به عواملی همچون تاسیس تمدنی یا انقراض یا روی کار آمدن سلسله ها یا مهاجرت های اقوام و روابط بین آن ها و ظهور ادیان و کتب مقدسه دانست.


محققان تحولات و دگرگونی های بسیار خط را در چند مرحله یا چند دوره مهم خلاصه کرده اند:

الف. مرحله نقشی یا تصویری: در ابتدا خط در مرحله نقشی یا تصویری بود که انسان قدیم شکل ظاهر اشیا را می‌کشید و منظور خود را به دیگران می‌فهماند و هر تصویر نماینده یک اندیشه محسوب می‌شد.

ب. دوره علامت و رمز: در این دوره یک حرف نشان دهنده کلمه تصویری بود و انسان برای تکامل خط قدم دیگری برداشت و به بعضی ازنقش ها و تصاویر معنی و مفهوم داد مثلاً صورت خورشید علامت و رمز برای روز و خطوط موج‌دار را رمز برای آب وکبوتر علامت محبت، مار نشانه دشمن در نظر گرفت. خط هیروگلیف خط قدیم مصر است بهترین نمونه این دوره می‌باشد که در حقیقت رشدیافته دوره اول حساب می‌شود همچنین خط کنعانیان و خط چینی این گونه بودند.

ج. دوره هجایی یا تقطیعی: در این مرحله برای هر هجا علامتی مقرر شد نه برای صدا، و هیچ ربطی بین قطعات خطی و صورت اشیا منظور نشده است مانند خط عیلامی و بابلی قدیم.

د. دگرگونی صوتی: در اینجا انسان خود را محتاج دید تا صورتی از اول شکل‌هایی که برای رمز و علامت بوده و تلفظ می‌کرده برای خط به کار گیرد و از جزء به تلفظ کلی کلمه دست پیدا کند مثلاً تیر و کمان را به جای شکارچی می‌آورد در این مرحله هم کار مشکل بود و نویسنده می‌بایست  نقاشی و طراحی میدانست مانند مرحله اختصار خط هیروگلیف به هیراتیک و مانند خط مکشوف در جزیره سینا.

ه. دوره هجایی الفبایی: در این دوره بشر گام‌های سریع‌تر به سوی تمدن برداشت و برای هر صدا یا هر اسمی علامت و نشانه ویژه‌ای قرار داد در ابتدا این علامت‌ها به صورت میخی تعیین شد و تعداد آنها به اندازه تعداد کلمات و بسیار زیاد بوده و محققان خط و خاورشناسان معتقدند که خط میخی نخستین بار از سومری‌ها برخاسته و از چهار الی پنج هزار سال پیش از میلاد مورد استفاده آن‌ها بوده و در دوران‌های مختلف عیلام و آشور و بابل تغییر و تحول پیدا کرده و تا زمان دولت ماد و هخامنشیان به کمال خود رسیده است.
 
خطوط سومری، مصری(کنعانی ـ فینیقی) آرامی و مسند
اقوام سومر و آکاد قدیمی‌ترین مردمان ساکن جلگه بین النهرین بودند و سومری‌ها در نواحی خلیج فارس و آکادی‌ها در شمال شرقی جلگه سکونت داشتند. از حفاری‌های کورنگ تپه (عشق آباد) و کورکان آنو(استرآباد) اشیای سفالین و اسلحه‌های مسی و ظروف سنگی به دست آمده که نقش و طرز کار آنها شبیه کار سومری‌هاست حدس زده می‌شود که در چند هزار سال پیش از میلاد سومری‌ها و اقوام کرانه دریای خزر از آنجا به کرانه خلیج فارس و بین‌النهرین آمده باشند و تا اواخر هزاره سوم پیش از میلاد تحت حکومت واحدی اداره می‌شدند تا اینکه به سال ۲۱۱۵ قبل از میلاد به دست (ریم سین) پادشاه عیلام منقرض شدن و به سایر ملل ملحق شدند شهرهای معروف سومر: ارک، اُور، لارسا، لیپ پار، کیش، بابل، نیپور بوده و اولین اسناد کتبی سومر در ارک پیدا شد که شامل بر بیش از هزار لوحه گلی کوچک بود و در نیپور هزاران لوح ادبی سومری که شامل مطالب علمی، افسانه‌ای و ادبی از جمله داستان طوفان نوح است شهر اُور در جنوب بابل زادگاه حضرت ابراهیم خلیل است که در کتاب مقدس هم نام آن ذکر شده است.(کتاب استاد حبیب الله فضایلی)

سومری‌ها
سومری‌ها قانون وضع کردند و مخترع خط میخی و هیئت و طب و نجوم بودند و یونانیان طب و نجوم و صنعت را از آن‌ها یاد گرفتند. سومری‌ها حدود ۳۲۰۰
سال قبل از میلاد برای خط علامت هایی شبیه به میخ عمودی و مایل و افقی بالغ بر ۶۰۰ علامت بوده ایجاد کردند، که ابتدا مانند خط هیروگلیف و به صورت نقش بوده و آکادی‌ها آن را ساده‌تر کردند بعدها که آشوری‌ها و عیلامی‌ها و بابلی‌ها به آنها حمله کردن این خط را از آنها اقتباس کردند و از زمان سارگن اول حدود ۱۸۰۰ سال قبل از میلاد این خط به همه طایفه‌های سامی‌نژاد و سامی زبان سرایت کرد. پس از مدتی این علامت‌ها به ۱۵۰ الی ۱۰۰ علامت کاهش یافت و مختصر شد ولی برای تعلیم آسان نبود.

خط میخی، مخلوطی از دو مرحله صوتی و رمزی

خط میخی در دوران اول، مخلوطی از دو مرحله صوتی و رمزی می‌باشد و ربطی با خط هیروگلیف مصر ندارد بلکه مخالف آن است و برخی دانشمندان که طرفدار نظریه سومری و بابلی هستند می‌گویند خط فینیقی از خط میخی مشتق شده و مورخان می‌گویند خط میخی از بلاد رافدین (سرزمین سومری‌ها) به سایرشهرها منتشر شده و عیلامیان آن را خط خود قرار دادند و خط اکدی، بابلی و آشوری از خط میخی مشتق شده و میتانیان و حوریان، فارسیان و لخمیان خط خود را از آن گرفتند و خط حوری در حدود هزاره دوم قبل از میلاد که از خط اکدی گرفته شده بود در سوریه و اطراف آن مورد استفاده قرار گرفت و طرفداران نظریه بابلی معتقدند که خط فینیقی از خط میخی مشتق شده است زیرا روابط فرهنگی و تجاری میان آشور و بابل و کناره‌های دریای سفید(مدیترانه) برقرار بوده و اشکال بعضی از حروف فینیقی و میخی نزدیک به هم است.

تحولات خط در دولت‌های مصر و بابل و آشور و حثیان و سامی ها
محققان معتقدند با روی کار آمدن دولت‌های مصر و بابل و آشور و حثیان و سامی ها در سوریه و یمن ، دولت سبا تجارت میان خاور دور و دریای سفید را به دست گرفت و الفبا در دو سو دگرگون شد یکی الفبای سامی‌های شمالی یعنی کنعانیان که خط عبری و آرامی و خطوط آسیای صغیر از آن تغییر یافته شده بود و به وجود آمد و دیگری الفبای سامی‌هایی که در جنوب جزیره العرب بودند این جنوبی‌ها خط مسند را که سبایی‌ها ایجاد کرده یا تغییر داده بودند گرفتند و در آن تصرفاتی کردند و آن را زیباتر نمودند و این خط به سرعت در شمال جزیره سینا و سوریه و اردن انتشار پیدا کرد و از جنوب به حبشه رفت و آثاری که از خط میخی امروز می‌بینیم از همین خطوط است.

اقوام حثیان

حثیان که شاخه ای از کنعانیان بودند و جایگاه آن‌ها شمال سوریه در دوهزار سال قبل از میلاد بوده و خط آن‌ها تحت تاثیر هیروگلیفی و میخی می‌باشد و خط میخی حثیان در شهر فینیقیه اوغاریت(راس الشمرا : محل کشف یکی از تمدن های باستان) پیدا شده و نزدیک‌ترین تاریخ این خط ۱۴۰۰ قبل از میلاد است و الفبای آن مانند الفبای سامی جنوبی دارای ۲۹ حرف یا 32 حرف می‌باشد.
سرگذشت خط در دولت و اقوام های مختلف
مادی‌ها(شاهان تاریخی قدیم ایران) خط میخی را از آشوری‌ها و عیلامی‌ها آموختند و آن را از صورت نموداری و آهنگی به شکل الفبایی درآوردند که قدم بزرگی بود برای آسان کردن خط میخی اما تاکنون نوشته‌ای از مادها به دست نیامده اما این مطلب از کتیبه‌های میخی شاهان هخامنشی در تخت جمشید و نقش رستم به خوبی مشخص است زیرا این کتیبه‌ها به سه زبان پارسی عیلامی و آشوری نوشته شده اما تنها خط میخی پارسی ساده‌تر از دو میخی دیگر نوشته شده خط میخی و بابلی یا آشوری دارای ۸۰۰ علامت و خط عیلامی ۳۰۰ علامت داشته در حالی که خط میخی فارسی فقط ۴۲ حرف از چپ به راست نوشته می‌شده است و ۳۶ حرف آن از روی حروف آشوری گرفته شده است و خط میخی پارسی بیش از دو قرن دوام نداشت و با آغاز امپراتوری هخامنشی سیر تکاملی و انقراض خود را پیمود شاهان هخامنشی برای اینکه تمام افراد کشور از دستورات صادر شده باخبر شوند اغلب احکام بخشنامه‌ها را به کشورهای بین‌النهرین و سوریه و شام و مصر و سایر ممالک تابعه صادر می‌کردند به دو خط میخی پارسی و خط مخصوص همان کشور یا خط آرامی که در اواخر جنبه بین المللی پیدا کرده بود می‌نوشتند اما در استان‌های ایران فقط به خط میخی پارسی بود.

اقوام مهم در تحولات خط و الفبا
1.کلده نام یونانی کشور آکاد است و به ناحیه شمالی بابل که از شمال خلیج فارس تا سواحل فرات امتداد داشته و از مشرق به کوهستان های کردستان منتهی می‌شود که این اقوام در دگرگونی خط نقش بسازی را داشتند.(کتاب سفر پیدایش10/10)


۲.سومری‌ها مخترع علامت‌های عددی بودند و بابلی‌ها اولین کسانی بودند که ارزش واقعی ارقام را نشان دادند که ریاضیدانان بابل از علم جبر مقابله هندسه باخبر بوده و 2000 سال قبل از میلاد قوانین اساسی علم ریاضی را مدون ساختند در زمان سلطنت هامورابی، بابل یکی از شهرهای بزرگ و تا زمان اشکانیان مرکز تمدن و سیاست و علم در خاور نزدیک بود.

۳.عیلام یا ایلام نام قوم و تمدن قدیم تاریخی است که در خوزستان فعلی در 4000 سال قبل از میلاد وجود داشته و در کتب عهد عتیق تورات از این قوم یاد شده و بعد از آن در زمان هخامنشیان به نام شوشیانا یا سوسیانا نامیده شدند و شهر شوش مرکز آنها بوده و مجموعه هامورابی و قصر داریوش کبیر در خرابه‌های شهر شوش کشف شده است. که این اقوام در دگرگونی خط نقش بسازی را داشتند.

۴.تاریخ و جغرافیای دو کشور آشور و بابل و امپراتوری قدیم بسیار به هم آمیخته و جداسازی آن دو مشکل است. زیرا در تاریخ، معاصر هم بودند اما بعدها آشوری‌ها بر بابلیان غلبه پیدا کردند پایتخت آشور شهر نینوا بوده و لوح‌های زیادی به خط آشوری از قصر (سارگون) و قصر(آشور بانی پال) پادشاه با اقتدار آشور و چهارهزار لوحه گلی در نوزی که یکی از شهرهای باستانی بین النهرین است کشف شده است. از زبان آشوری برای خواندن دیگر زبان‌ها یاری می‌گرفتند زیر ا به وسیله یک کلمه آشوری معنای حقیقی کلمه عبری و مشابه آن مشخص می‌شد و از بدین جهت با زبان عبری هم ریشه است. لوح‌های گلی بابلی علاوه بر خود بابل در مصر در ساحل شرقی رود نیل عُلیا، آبادی(اسبوط) در تل العارنه کشف شد و شامل یک رشته‌نامه‌های دیپلماسی شده است که بین پادشاهان فلسطین و سوریه و آسیای صغیر و بابل و آشور و دیگر شهرها مبادله می‌شد و این اسناد کمی بعد از ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد نگاشته شده است.

۵.در کاوش‌های علمی تخت جمشید نزدیک به ۳۱ هزار لوح گلی نوشته شده به خط میخی و بسیاری از لوح‌ها به زبان پارسی باستانی و قسمتی هم به زبان عیلامی یافت شد  از این میان کتیبه بیستون و  دو صندوق سنگی در درون تالار مرکزی پیدا کردندکه به سه خط پارسی و ایلامی و آشوری نقره و طلا نوشته شده است.

۶.گروت فند آلمانی قدم مهمی را در خواندن خط میخی برداشت بعد از کشف معجزه آسای او این خط مورد مطالعه محققان قرار گرفت و بعد سرهانری راولینسن موفق به قرائت کتیبه بی ستون شد و پرده از اسرار خط میخی برداشت و به مدت ۲۰ سال عمر خود را صرف شناخت این خط و زبان نمود او در مقایسه دو متن عیلامی و بابلی موفق شد.

۷.بعضی از دانشمندان سعی کردند ثابت کنند که خط تصویری چینی با خط تصویری سومری قدیم هم ریشه هستند و سپس جدا شدند و مراحل تحول و رشد را پیمودند در غرب آسیا بابلی‌ها قسمتی عمده ازخط تصویری را رها کرده و به جای آن شیوه هجایی را انتخاب کردند ولی چینی‌ها به همان روش قبل وفادار ماندند و آن را کامل کردند واما این فرضیات هنوز از دایره حدس و گمان خارج نشده است.

خط مصری هیروگلیفی
خط مصری هیروگلیفی ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد در مصر ظاهر شد، هیروگلیف مرکب از دو کلمه یونانی است هیرو به معنی مقدس و گلیف به معنی حفر است.
دانشمندان معتقدند، مصریان به دو روش تقطیع کلمات آنچه در خط میخی اتفاق افتاد نرفتند و فقط صورت‌های مرسوم را گسترش داده‌اند و برای آن قواعدی اساسی قرار دادند و کم کم خطی که دارای حروف متصل و ساده‌تر از قبل بود پدید آوردند و بعد از آن خط دیگری که ترکیب و رسم آسانی داشت به وجود آوردند و این دو به نام هیراتیقی و دیموتیقی است، و بعد از این دو خط هیروگلیفی فقط برای معابد اختصاص پیدا کرد و کتابت هیروگلیفی کتابتی پیچیده و مشکل است زیرا گاهی رمزهای آن تعبیر اصوات و گاهی تعبیر افکار می‌کند.عالمان علم لغت شباهت ثابتی را بین لغات سامی و حامی(مصری و عربی) و بعضی از ضمائر و اسم‌های عدد پی‌بردند و آن را به زمان استیلای هِگسوس عمالقه(عربهای اولیه)مصر نسبت دادند و لغت آنها در لغت مصری قدیم اثر گذاشته است.(تاریخ الخط العربی و ادابه)

دو خط هیروگلیفی و هیراطیقی

خط مصری در زمان سلسله اول فراعنه دو خط هیروگلیفی و هیراطیقی رایج بود هیروگلیفی مخصوص کائنان و خدمه دینی و هیراطیقی مخصوص نوشتن کارگزاران دیوانی و منشیان بوده که بر ورق بردی(کاغذی از پاپیروس)می نوشتند و رموز هیراطیقی همان رموز هیروگلیفی و مختصر شده آن است و به حروف نزدیک تراست تا رسم.

در عصر اثیوبی از سلسله فراعنه مصر حدود ۶۶۳ سال قبل از میلاد خط سومی پیدا شد که مختصر هیراتیقی و به نام دیموطیقی معروف است که خطی عامیانه است و برای عموم نویسندگان کاربرد داشته و در عصر بطالسه مصر این خط بیش از قبل منتشر شد. خط دیموتیقی کمی مدورو گرد است به این خط انکوری نیز می‌گویند.(تاریخ الخط العربی و ادابه)

طرفداران اصل الفبای مصری معتقدند خاستگاه کتابت از نیل بوده و خط مصری اصل خطوط شرقی و قدیمی‌ترین آن هاست و فینقیان که شغلشان تجارت با مصریان بوده حروف خط مصری را از مصریان فراگرفتند و حروفی بدون پیچیدگی برای خود قرار دادند و در تجارت از آن بهره می بردند آنها ۲۵ یا ۲۲ حرف از مصریان گرفتند و با تعدیل کمی باقی حروف را به آن اضافه کردند و الفبایی تشکیل دادند و کتابت آسانی به وجود آوردند.

اختلاف بین نظر دانشمندان و مورخان
دانشمند فرانسوی موسیو دوروژه معتقد است که خط کنعانی فینیقی از خط هیراطیقی مصری گرفته شده و برای اثبات حرف خود دلایلی آورده است ولی این حدس را دو دانشمند آلمانی پروفسور(هومل) و دکتر(به ته رس) رد کردند و بیان کردند که خط فینیقی از خط میخی به وجود آمده و نامه‌هایی که میان پادشاهان مصر و پادشاهان آشور و بابل مبادله شده با دو خط(میخی و مصری) ثابت شده است اما این مسئله تا به امروز در شک و تردید باقی مانده است و باید بگوییم که مخترعان خط فینیقی به هر دو خط یعنی هیراطیقی و میخی توجه داشته و از هر کدام بعضی صور و اشکال را برای خط اختراعی خود انتخاب کرده‌اند خط مصری بر اثر انقلاب های پی در پی  استقلال خود را از دست داد و در سال ۳۳۲ قبل از میلاد، اسکندر مقدونی هنگام بازگشت از آسیا، مصر را به صورت ایالتی از مقدونیه درآورد و در سال ۴۸ قبل از میلاد قیصر روم بر مصر مسلط شد و آن را استانی از امپراتوری خود قرار داد و نام مصر از تاریخ قدیم محو شد و هنگامی که مصر به دین مسیحیت درآمد کم کم خطوط قدیمی آن از بین رفت و به جای آن حروف ابجدی اغریقی رایج شد و در پایان قرن چهارم بعد از میلاد مردم قرائت هیروگلیفی را به کلی فراموش کردند و پس از آن لغت قبطی که مخلوطی از مصری قدیم و لغات بیگانه بود نیز از بین رفت و لغات عربی جای آن را گرفت و در قرن شانزدهم میلادی استفاده خط قبطی منحصر به ذکر‌ها و مسائل دینی در معابد بود.

ناپلئون و حل رمز خطوط هیروگلیفی

زمانی که سربازان ناپلئون کشور مصر را تسخیر کرده بودند لوحی را یافتند که این لوح کلید حل رمز نقوش و خطوط هیروگلیفی شد این سنگ نوشته که به عربی به آن حجر الرّشید و نسبت به مکان کشف به آن(روزتا) گفتند و به سه خط و زبان هیروگلیفی، مصری متوسط و یونانی که شامل فرمان های کاهنان شهر ممفیس برای پادشاه زمان خود بطلمیوس پنجم نگاشته شده بود دانشمند فرانسوی شامپی لیون در اوایل قرن نوزدهم از تطبیق این خطوط کلید قرائت خط مصری باستانی را به دست آورد و این سنگ در موزه بریتانیا موجود است.


در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و راهنمایی اساتید معظم و ارجمند خود در تعلیم و تربیت و انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند، در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه و ایجاد فضایی به دور از تشریفات، برای کسب هنر و دانش خوشنویسی، تاریخ هنر جهانی اسلام، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی، استاد عبدالرسول یاقوتی، استاد ناصر طاووسی، استاد ابوالفضل خزایی تقدیر و تشکر نمایم. از خداوند متعال برای این اساتید عزیزم، سلامتی، موفقیت و همواره شاگرد پروری را مسئلت دارم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران

 
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.